احمد نادري ميگويد: به اذعان خود نظريهپردازان ايالات متحده نظير آقاي برژينسکي، آمريکا ديگر يک هژمون نيست و به سمت فروپاشي ميرود.
به گزارش
هفت چشمه، احمد نادري کارشناس مسائل روابط بينالملل و دانشآموخته دانشگاه فرايه آلمان و دانشجوي پسادکتراي همين دانشگاه در گفتوگوي تفصيلي با خبرنگار سياسي
خبرگزاري تسنيم با موضوع تحول و تغيير در نظم جهاني، با اشاره به اينکه "قبل از جنگ جهاني اول و دوم نظم جهاني بک نظم چند قطبي بوده که چند دولت در عرصه بازيگري ميکردند اما پس از جنگ جهاني دوم و اول دو قدرت به عنوان سوپرپاور(ابرقدرت) نقش آفريني ميکنندکه يکي امريکا و ديگري شوروي است، تصريح کرد: البته در صحنه هاي ژئوپولتيک خاص خودشان نقش آفريني ميکردند
. طبق نظريات ژئوپولتيک آن موقع مي گفتند که يکي شوروي هست و خشکيها و هارتلند را اداره ميکند و ديگري ايالات متحده امريکا که يک قدرت دريايي هست و ريمبلند و درياها را اداره مي کند
.
وي با بيان اينکه پس از فروپاشي شوروي نظريه پردازان ايالات متحده و بطور خاص آقاي فوکوياما و پس از آن آقاي برژينسکي معتقدر بودند که "تکهژمون
" ايالات متحده هست؛ يعني يک قطب داريم و آن هم امريکا هست، گفت: در علوم سياسي و اجتماعي معتقديم که نظمها در نظام بين الملل با اتفاقات بزرگ از هم مي پاشد و نظم جديدي جاي آنها را مي گيرد
.
اين کارشناس ارشد مسائل بينالملل با اشاره به اينکه از زمان فروپاشي شوروي تا الان ايالات متحده معتقد است که نظم تک قطبي با محوريت خودش شکل گرفته است، اظهار داشت: اما با شروع قرن بيستم بازيگراني در صحنه روابط بين الملل ظهور و بروز يافتند که سهم بيشتري از نظام بين الملل ميخواهند تا دنيا را به سمت نظم قبل از جنگ جهاني دوم که يک نظام چند قطبي بود ببرند
. الان روسيه خود را به عنوان يک قدرت بزرگ مطرح ميکند و چين هم به عنوان يک قدرت اقتصادي که بي شک قدرت نظامي را هم کسب خواهد کرد، خود را مطرح ساخته
.
نادري ادامه داد: يکي ديگر قطبها جمهوري اسلامي ايران است که پس از پيروزي انقلاب اسلامي توانسته حوزه نفوذ خود را از شمال به آسياي ميانه و قفقاز و از جنوب به خليج عدن و از شرق از مرز چين تا لبه درياي مديترانه برساند و حوزه نفوذ خود را گسترش دهد. بنابراين من معتقدم که ايران يک دولت-ملت نيست و مي تواند خود را به عنوان يک بازيگر منطقهاي به دنيا معرفي کند
.
وي با اشاره به اينکه قدرتهاي ديگري مانند هند نيز به سمت و سويي ميروند که خود را به عنوان يک قدرت منطقهاي مطرح کنند، خاطرنشان کرد: در واقع نظم آينده دنيا نظمي هست که قدرتهاي آسيايي در آن حرف نخست را ميزنند؛ بنابراين نظم جهاني هم يک نظم آسيايي خواهد بود چون قدرت هاي آسيايي در آن نقش آفريني ميکنند و ما مي بينيم که قدرت از غرب به سمت شرق حرکت ميکند
.
اين کارشناس مسائل بينالملل درباره مشخصات نظم آينده جهاني با بيان اينکه آقاي هانتينگتون که نظريه برخورد تمدن ها را مطرح ميکند مي گويد که به طور مشخص 8 تمدن در فضاي پسافروپاشي شوروي نقش ايفا ميکنند، اظهار داشت: هانتينگتون مشخصات اين تمدن ها را هم ناممي برد و سه تا تمدن را برجسته مي داند از جمله تمدن کنفوسيوس، تمدن غرب و تمدن اسلامي. و در ميان اين سه تمدن ميگويد تمدن غرب و اسلامي برخورد جدي خواهند داشت و برخورد اين تمدنها در يک خطوط گسل اتفاق ميافتد که خطوطي پر از خون و خشونت هست و ما ميبينيم که خشونتهايي در خاورميانه اتفاق مي افتد از جمله در سوريه که بنده معتقدم اين گسل سوريه است
.
نادري در ادامه با تاکيد بر اينکه به اذعان خود نظريهپردازان ايالات متحده نظير آقاي برژينسکي، آمريکا ديگر يک هژمون نيست و به سمت فروپاشي ميرود، تصريح کرد: اين را آقاي امانوئل والرشتاين هم توضيح ميدهد؛ البته اين فروپاشي فردا اتفاق نميافتد، اما آمريکا با بيش از 17 تريليون دلار بدهي عملا يک قدرت ورشکسته اقتصادي است، اما از لحاظ سياسي و نظامي سرپا هست ولي به سمتي مي رود که در واقع از حالت قدرت جهاني خارج مي شود و ما يک پاور شيفت را از سمت غرب به سمت شرق خواهيم داشت، که مي تواند در چند دهه اتفاق بيفتد و لذا آينده نظم جهاني يک آينده مالتي پولار و چندقطبي است با رويکرد آسيايي
.
وي با اشاره به اينکه در بحث اقتصاد سياسي ايالات متحده متحده از بعد از برتون وودز و در سالهاي اخير به سمتي رفته که دلار را به عنوان پول رفرنس جهاني مطرح کرده و در حال حاضر روزانه چندين هزار دلار بدون پشتوانه در دنيا با هزينه ديگر کشورها در حال عرضه است، ادامه داد: اين يک بخش است که بتواند اين بدهيها را جبران کند و بحث ديگر هم ژئوپلتيک و ژئوکالچر هست
. بالاخره منطقه خاورميانه منطقه سرشار از انرژي هست و حضور امريکا و انگليس و فرانسه توجيه آن موقعيت سرشار از انرژي منطقه بوده است
.
اين کارشناس ارشد مسائل بينالملل با اشاره به اينکه تا قبل از انقلاب اسلامي در ايران نظم مسلط منطقه به گونهاي بود که امريکا و شوروي هر يک منافع خود را در منطقه داشتند و به منافع و حوزه هاي يکديگر هم احترام ميگذاشتند، اضافه کرد: مشکل از جايي آغاز شد که يک انقلابي از يک جايي اتفاق افتاد با شعار نه شرقي و نه غربي و نظم منطقه را به چالش کشيد
. روشهاي مختلفي را هم از ابتداي انقلاب اسلامي ايران تا کنون در پيش گرفتند که هيچ کدام به نتيجه نرسيده است و لذا اين قدرت روز به روز حوزه نفوذ خود را گسترش ميدهد و قاعدتاً چالش جدي براي نظم مسلط به وجود ميآورد
.
نادري افزود: اتفاقاتي در چند سال اخير ذيل بيداري اسلامي در کشورهاي منطقه حادث شد- اگر چه با بحثهايي مانند سوريه و عواملي نظير آن سعي کردند اين انقلاب ها را منحرف کنند- اما الگوي اين بيداري ايران اسلامي بود
. بنابراين به سمت و سوي تقويت ايران به عنوان يک قدرت منطقهاي و يک قدرت جهاني در حال پيشروي هستيم و سهم ما در نظام نوين جهاني سهم زيادي خواهد بود
.
وي در پاسخ به اين سوال که رابطه تقابل غرب با برنامه هستهاي و طرح موضوع حقوق بشر در ايران را با نظام بينالملل چطور ارزيابي ميکنيد؟ خاطرنشان کرد: جمهوري اسلامي به طور رسمي تاکيد کرده است که در دکترين نظامي ما بمب اتمي جايگاهي ندارد و اما اينکه دستيابي به انرژي هسته اي داشته باشيم ساختار قدرت را در دنيا بر هم مي ريزد. به نظر مي رسد مرکز معادلات دنيا در فردو و تاسيسات هسته اي ايران هست، چرا که اين تاسيسات نظم جهاني را به چالش ميکشد و يک قدرت صلحآميز هسته اي را به جهان اضافه ميکند و در نتيجه زماني که ما قدرت هستهاي را کسب کرده باشيم جهان بايد با لحن متفاوتي با ما حرف بزند و ما را به رسميت بشناسد
.
اين کارشناس مسائل بينالملل اضافه کرد: در موضوع حقوق بشر هم بايد گفت موضوع حقوق بشر يک موضوع افتضاح آمريکايي هست و استانداردهاي دوگانه اي که داشتند ابروي خودشان را در جهان برده است، به طور مثال جنايتي نبود که رژيم صهيونيستي با حمايت آمريکا و ساير کشورهاي غربي در غزه صورت ندهد، در بحث سوريه و عراق هم همين طور؛ مسيحيان و سني ها و شيعيان عراق چطور سر بريده مي شوند و آمريکا مشخصا از اين داعشيها حمايت ميکند به طوري که اين ها را ساخته و از کجا به کجا رسانده و حالا اين طور در کشورهاي اسلامي منطقه جنايت ميکنند. اگر به عقب تر هم برگرديم يک جايي از ايران يک اتفاقي مي افتد و يک مسئول محلي کار بدي را انجام بدهد موضوع را چنان به هدلاين رسانهاي تبديل مي کنند که گويا در دنيا اتفاقي بدتر از آن نيفتاده و تنها مسئله جهان همين موضوع است اما در کشورهايي مثل عربستان سعودي و برخي کشورهاي منطقه خاندان حاکم جنايات بزرگي انجام مي دهد ولي چون متحد امريکا هستند و انرژي سکيوريتي و امنيت انرژي را تامين ميکنند به راحتي کار خود را به پپيش مي برند
.
نادري افزود: مثلا در عربستان زنان نه حق راي و رانندگي دارند و از بسياري از حقوق خود محروم هستند اما هيچ صدايي از مدعيان حقوق بشر در نمي آيد اما با کوچکترين اتفاقي در ايران موضوع را به بحث حقوق بشري تبديل مي کنند ايران بزرگترين دموکراسي در منطقه را دارد و چندين انتخابات در ايران برگزار شده و بنابراين اين ها استانداردهاي دوگانه هست براي فشار به ايران و اليته اين ها نمي توانند ايران را به رسميت نشناسند و واقعيات ميداني و رئال منطقه نشان مي دهد که اين ها بايد قدرت ايران را به رسميت بشناسند
.
وي با بيان اينکه تمام اين رفتارها از سوي غرب در راستاي شکل دهي به نظام جهاني صورت ميگيرد و اين هدف غايي و نهايي قدرت هاي غربي است، گفت: ما در مرحله گذار به يک نظم جديد جهاني هستيم. واقعاً مشاهده مي کنيم که دنيا در حال آشوب است و نبردهاي خونين در منطقه خاورميانه داريم. ما در اروپا هم تقابل را مشاهده ميکنيم و تقابل جدي قدرت هاي اروپايي و آمريکا از يک طرف و کشورهاي ديگر شرقي مثل روسيه و چين از طرف ديگر به کشورهاي اروپايي هم سرريز شده است بنابراين دوره گذار دوره اي است پر از خشونت و خونريزي و ما در حال گذار به نظم اينده جهاني هستيم و هنوز به مرحله ثبات نرسيدهايم چرا که در حالت ثبات اين خشونت ها مشاهده نميشود
.
اين کارشناس مسائل بين الملل افزود: در عين حال بايد به يک نکته مهم توجه داشت که ما بايد نظم نوين جهاني را بسازيم اما آن نظمي که خود ما مي خواهيم و سهم ما بايد به عنوان يک قدرت در نظم آينده جهان در نظر گرفته شود و نزاعي که امريکا با ما صورت داده به اين دليل است که نمي خواهند ما سهمي در نظام بين الملل داشته باشيم
.
نادري در پاسخ به اين سوال تسنيم که "جمهوري اسلامي ايران اين توان را دارد که نظم جهاني را از حالت تک قطبي مد نظر امريکا و غرب به يک نظم چند قطبي تبديل کند؟" خاطرنشان کرد: قدرت هايي مثل ايران، چين، روسيه و هند واقعيتهايي هستند که اين نظام را به سمت نظام چندقطبي برده اند و آمريکا ديگر نمي تواند خود را به عنوان تک هژمون فرض کند، از زماني که بيداري اسلامي و انقلاب هاي عربي شروع شد و غرب با آشوب درسوريه خواست بشاراسد را ساقط کند و انقلابهاي منطقه را به انحراف ببرد، اما اسد سقوط نکرد چون جمهوري اسلامي از اسد حمايت کرد و از ديگر سو چين و روسيه با حق وتوي خود در شوراي امنيت و همچنين با بحث نظامي خود توانستند کمک کنند تا سوريه سرپا بماند، بنابراين ما الان توانستيم نظم تک قطبي را به چندقطبي تبديل کنيم اما بايد به سمتي برويم که اين نظم جديد که خود سهم بزرگي در شکل دادن به آن داريم سهم خود را از ابرقدرت ها بگيريم و نقش خود را ايفا کنيم
.
وي همچنين در پاسخ به اين سوال که "چه عواملي بر اينکه جمهوري اسلامي ايران بتواند نظمي که دلخواه خودش است در نظام بين الملل پياده کند تاثيرگذار است" اظهار داشت: دو عامل در افزايش سهم گيري ايران در نظم جهاني نقش بازي ميکند يک فاکتور مادي و معنوي. در فاکتور مادي بايد ايران قدرت نظامي خود را تقويت کرده و الان ما قدرت برتر نظامي در منطقه هستيم و از لحاظ جمعيتي هم ما کشور برتر و جوان و پرجمعيت منطقه هستيم و اين پتانسيل عظيمي هست. از طرفي ما در نقطه اي واقع هستيم که نقطه طلايي و هارتلند دنيا هست که ما از تمام اين مولفه ها بهره برداري مي کنيم.لذا دکترين ما دکترين تهاجمي نبوده و نيست اما کاملا بازدارنده است يعني چنانچه کسي ضربه اول را بزند به عنوان نفر دوم خواهد مرد در دکترين نظامي ما
.
نادري ا فزود: اما در مولفه معنوي قدرت و آنچه که آن را مولفه هاي ذهني در علوم اجتماعي مي خوانيم بايد بدانيم که قدرت ايران در صدور انقلاب خود به فراي مرزها است و ما در کشورهاي آمريکاي لاتين مي بنيم که کشورها تحت تاثير پيام انقلاب اسلامي هستند که مولفه معنوي قدرت هست و نشات کرفته از دين مبين اسلام است که در مقابل متکبران سر فرود نياوريد. لذا همه قدرت هاي دنيوي پوشالي هستند و اين دو مولفه را هرقدر تقويت کنيم سهم ما در نظام جهاني بيشتر خواهد بود
.
وي در ادامه سخنان خود و در پاسخ به اين سوال که آيا ساختن داعش توسط آمريکا و غرب و تفرقهافکني و توحش اين گروه تروريستي در منطقه ميتواند در راستاي تلاش غرب براي حفظ نظم آمريکايي جهان تفسير شود، گفت: براي اينکه آمريکا جهان را به سمت دلخواه خود ببرد دو ابزار در دست دارد که يکي ابزار نظامي و ديگر ابزار رسانهاي است
.
اين کارشناس مسائل بينالملل ادامه داد: در بحث نظامي مي بينيم جاهايي که لازم بوده آمريکا به عنوان طرف دعوا وارد شده و خواسته است که دولت ها را تغيير دهد. نمونههاي اخير آن افغانستان و عراق است و شکل دوم نظامي هم شکل نيابتي بوده است که آمريکا گروههايي را تشکيل داده و حمايت کرده است تا به صورت نيابتي در راستاي حفظ منافع آمريکا تلاش کنند. اين در نظم دو قطبي هم هست اگر نگاهي به تاريخچه جهاديستها که خود را مجاهد ميدانند در افغانستان بيندازيم، در نظم دو قطبي، آمريکا اين ها را مي سازد تا بعد از حمله شوروي به افغانستان در 1979 اينها به نيابت از آمريکا عليه شوروي بجنگند و شوروي را از افغانستان بيرون کنند
.
نادري ادامه داد: اما از آن زمان تا بعد از فروپاشي شوروي اين گروهها به نيابت از آمريکا مي جنگند تا منافع ايالات متحده را تامين کنند، داعش و النصره هم از اين دست گروههاي ساخته دست آمريکا هستند که با جبهه مقاومتي که در مقابل هژموني آمريکا ايستاده مي جنگند. اگر اينها داعيه جهاد با دشمنان اسلام را دارند خب دشمنان اسلام الان صهيونيستها هستند چرا با آنها نميجنگند. اين خود دليل روشني هست که اين گروهها در راستاي استراتژي نظامي آمريکا نقش آفريني ميکنند
.
وي افزود: دومين موضوع بحث رسانهاي است که آمريکا از دو دهه قبل انحصار رسانههاي دنيا را در دست گرفته است تا اقناع افکار عمومي را براي رفتارهاي خود داشته باشد. که البته اين نظام رسانهاي نيز بر هم ريخته است. رسانههاي آلترناتيو هم در حال جايگزين شدن هستند. رسانههاي ايراني راداريم مي بينيم که به زبان عربي و انگليسي و اسپانيايي اطلاعرساني ميکنند. همچنين رسانههاي بزرگ ديگر در منطقه نيز حضور دارند. به طور مثال راشاتودي روسيه وديگر رسانهها امپراتوري رسانه اي آمريکا را با چالش مواجه کرده اند
.
اين کارشناس مسائل بينالملل در ادامه در پاسخ به اين سوال که "در حال حاضر از ديدگاه شما برنامه ريزان اصلي صورتبندي نظام جهاني چه کشورها و چه کساني هستند؟" گفت: من در قالب نبرد تمدنها به اين قصه نگاه ميکنم؛ تمدن هايي هستند که در واقع در شکل دهي نظم آينده جهاني نقش بازي ميکنند. يکي از اين تمدنها تمدن اسلامي است که به محوريت ايران در اين فضا نقش بازي ميکند. معتقد هستم يک سمت قصه تمدن غربي است که به رهبري ايالات متحده آمريکا فعاليت ميکند، و يک بعد ديگر قصه تمدن کنفسيوس است که به رهبري چين به فعاليت مي پردازد و همچنين تمدن ارتودکس براي آينده نظم جهاني تلاش ميکند. لذا اين تمدن ها هستند که در نظم آينده جهاني نقش آفريني مي کنند
.
نادري ادامه داد: هرکدام از قدرتها منافع خو را دنبلل مي کنند که اينها ترکيبي است از منافع مادي و معنوي مانند بحث انرژي و امنيت يا مباحث ايدئولوژيکي و اعتقادي؛ که اين کشورها براي آن مي جنگند ما نيز بايد همچنان محوريت تمدن اسلامي را در دست خود داشته باشيم. ما وقتي نظريات مقام معظم رهبري را به عنوان يک نظريه پرداز راهبردي نگاه مي کنيم، مشاهده ميکنيم که بايد به سمتي برويم که تمدن سازي کنيم. ما بايد به سمتي برويم که اين تمدن را تقويت کنيم. و خودمان را در نظم چند قطبي جهان حفظ کنيم
.
انتهاي پيام
/